سورچی نمی دونه که نجمه همون فتانه است!
سورچی نمی دونه که حرمت بی حرمتش کرده!
سورچی نمی دونه که الان و قت شکره یا شکوه!
اما من عاشق سورچی ام چون هیچ چی نمی دونه، چون پاکه ، چون زلاله!
اما چرا:
خداحافظی نکردی با نجمه؛ سورچی.
سورچی نمی دونه که حرمت بی حرمتش کرده!
سورچی نمی دونه که الان و قت شکره یا شکوه!
اما من عاشق سورچی ام چون هیچ چی نمی دونه، چون پاکه ، چون زلاله!
اما چرا:
خداحافظی نکردی با نجمه؛ سورچی.
فک نکردی ما هم میخوایم بریم ببینیم؟ زدی نابود کردی همه داستانو؟ D:
پاسخحذفتو الان واقعا فهمیدی چی شده!!!
پاسخحذفچقدر با هوشی تو!!!!!
چرا میزنی حالا! D:
پاسخحذفهاااا اینا که گفتی یعنی چه؟؟؟
پاسخحذفیه تئاتره به همین نام بیشتر توضیح بدم سعید کلمو کنده!!!!
پاسخحذفمیگم شما کلا شبا کامنت میزاری
آره! شما مشکل داری؟:)
پاسخحذفمنهای دو ؟
پاسخحذفمنهای دو نه اسمش همون عنوان پستمه!
پاسخحذفمن با چی مشکل دارم؟؟؟؟
با شب کامنت گذاشتن های من!!
پاسخحذفچه اسم طولانی!!
نه! اصلا. دارم یه وبلاگ میزنم در مورد حرفه خودمون که گروهی بنویسیم!
پاسخحذفقشنگه! تئاترو میگم
نزن!ما داریم میزنیم!یعنی غریب به یه ساله که داریم بهش می فکریم!بعد امتحانا ایشالا!شاید گذاشتیم شمام توش بنویسی!اما اگه این گروهه خیلی خیلی بزرگه شما جدا مام جدا!:)
پاسخحذفغریب نه قریب!:)
پاسخحذفاینجا آدم بیخود غلط می نویسه نمی دونم چرا؟!