شریعتی

  • ترجیح میدهم باکفشهایم در خیابان راه بروم وبه خدا فکرکنم تا اینکه در مسجد بنشینم وبه کفشهایم
 .....................................................................
  • بیانیه خانواده شریعتی در اعتراض به عدم صدور مجوز برای برگزاری مراسم در “حسینیه ارشاد” بمناسبت بزرگداشت سی و سومین سالگشت دکتر علی شریعتی: 
 بنام خداوند خیر، حقیقت و زیبایی
با کمال تاسف اطلاع یافتیم که، در سی و سومین سالگرد هجرت دکتر علی شریعتی، با درخواست ما مبنی بر صدور مجوز برای برگزاری مراسم بزرگداشت سالیانه وی در “حسینیه ارشاد” موافقت نشده است.
جایگاه دکتر علی شریعتی، به‌عنوان نماد روشنگری فرهنگی و دین پیرایی در تاریخ تحولات فکری و اجتماعی معاصر ایران، بی نیاز از هر گونه یادآوری است. گستره ی تاثیر و استقبال از آرا و ترجمه های آثار او به زبان های گوناگون جهان و به‌ویژه در کشورهای مسلمان، گواه اهمیت مقام علمی و اعتقادی فرا-ملی این متفکر مجدّد و محبوب مردمی است.
جلسات بزرگداشت و بررسی اندیشه های شریعتی طی سه دهه پس از پیروزی انقلاب، به‌رغم همه ی فراز و نشیب ها و بی اعتنایی‌های مسئولان در سخت ترین شرایط، هر ساله در اقصی نقاط کشور به‌طور منظم برگزار شده و به‌تدریج بدل به یک سنت نهادین گشته است. حال آنکه امسال دومین سالی است که امکان برگزاری این مراسم فراهم نمی شود.
تمایل مشهود به غلبه ی جوّ تک‌صدایی و انحصارطلبی در شرایط کنونی که یکی از نمود های آن این‌گونه اعمال محدودیت ها علیه تجمعات و حق آزادی بیان است، سیاستی سخت نابخردانه می نماید که به عکس، موجب واکنش جامعه و اقبال بیشتر نسل جوان به اندیشه های انتقادی خواهد شد. در این میان، اهل فرهنگ و تعهد اجتماعی نمی توانند از کنار چنین اجحافاتی نسبت به نمادها و میراث تاریخی خود به سکوت بگذرند.
از این‌رو از کلیه ی دوستداران، صاحب نظران و منتقدان آرای شریعتی دعوت می کنیم که از تاریخ بیست و نهم خرداد امسال به مدت یک ماه، با ارسال یادداشت های خود به صفحات اینترنتی ویژه سی و سومین سالگشت شریعتی ( “بازاندیشی میراث” در “پایگاه اطلاع رسانی علی شریعتی” http://www.drshariati.org )، به برپایی بزرگداشت شایسته ی آن زنده یاد همت نمایند.
خانواده دکتر علی شریعتی
,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,, 
دکتر علی شریعتی درباره رژیم مذهبی چنین می نویسند :

«حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را بخودی خود زعیم می‌داند،‌ به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین،‌ نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم؛‌ بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد بلکه رضای خدا را در آن می‌پندارد. گذشته از آن، برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر، حتی حق حیات نیز قائل نیست. آن‌ها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می‌شمارد و هر گونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی می‌‌کند [۱]

[۱].مذهب علیه مذهب، انتشارات چاپخش، ص ۲۰۶