۶ مهر ۱۳۸۹

راندمان

اگه فقط نیم ساعت خواب برای بعد از ظهر در نظر بگیرن راندمان کاری و آموزشی مملکت کلی افزایش پیدا میکنه!!!

۳ مهر ۱۳۸۹

پاييز

بوي گردو؛ بوي سيب ترش! بوي ترشي و سركه! حس خواب از عصر تا شب! بوي بارون ميده پاييز. احساس سرماي گرم يا گرماي سرد! احساس سرما خوردگي!!!!
چه فصليه پاييز!

۲ مهر ۱۳۸۹

حذف و اضافه

ای کاش زندگی هم حذف و اضافه داشت!

اول مهر

همیشه یکی از بد ترین شبهای زندگی ام بوده!
ساعت 8 شب موهایت را با ماشین ریش تراش کوتاه میکنند!
مادر همش در اضطراب فرداست!
تو نمی خواهی دوباره محدود شوی!
حمام زوری قبل از خواب و از همه بد تر صبح لعنتی که می خواهی از زندگی انصراف بدهی و بخوابی اما نمیشود!
حالا بماند که در همان ثانیه ها جلد کردن کتاب هم هست که معمولا خواهر انجام می دهد!
همه دست به دست هم میدهند تا تو به مدرسه بروی. عذابت می دهد این و از این بد تر منتی است که آخرش می گذارند!!!!

۲۳ شهریور ۱۳۸۹

حکایت

هراس های بیهوده! تا بوده همین بوده!
و عمر می رسد به 30 ؛50 ؛70 و حاصل چند فرزند! و چندین نواده و این است ضمانت زندگی!
چوپان ها سرمست؛ مغرور؛
سر شیر هست
پنیر هست
و ماست های ترشیده
و گهگاهی گرگ های دریده
و در هر جشنی و در هر عزایی سری بریده
من رفتم
می روم جایز نیست، من رفتم.
من رفتم و حدیث گفتم.
چوپان به از گوسفند.
آزادی به از بند.
چه با لبخند چه بی لبخند!!!!!


اومدم درس بخونم مثلا با آهنگ! ولی عجب آهنگایی پر محتوایی!

آزادی

آزادی به از بند، چه با لبخند چه بی لبخند!

۱۷ شهریور ۱۳۸۹

چرا

سلام.
چرا گاهي اوقات يادم ميره هستي؟
چرا گاهي اوقات دلم برات تنگ ميشه؟
چرا گاهي اوقات ميخوام داد بزنم از دست خودم؟
چرا گاهي اوقات سرمو بكوبم به ديوار!
خدا تموم شد ماهت! بازم همونيم كه بودم. چقدر بد بختم!

۱۶ شهریور ۱۳۸۹

خوش نوشت!

پدرم با داس گندم می زد.تو با داس دستان پدرم را.
خون می چکد از چشم پرستوها و گنجشک ها همه بی آب و دانه اند.
من از تو به خدا شکایت می کنم.من از تو به خودم.
و سرود آزادی مگر نمی دانی که لالایی کودکان است.
و سرود آزادی چه آهنگ دلپذیری خواهد داشت بر سر تابوتت.
کاملش رو در این صفحه بخونید: چریک


۱۵ شهریور ۱۳۸۹

ظرفيت

الان 8 روزه رفتم كلي پول دادم يه گوشي خريدم .... خاطرات اين يه هفته رو كه مرور ميكنم قد يه عمره!
خوشحالي از خريد گوشي!
ناراحتي از اينكه فارسي نيست!
تلاش جهت فارسي كردن!
خراب كردن گوشي در حدي كه بايد بندازيش دور!
اه اشتباه كردي هيچ مشكلي نداشت گوشي!
دوباره خوشحالي!
دوباره هنوز فارسي نيست!
كلي پول دادم فارسي شد!
كلي برنامه ريختم خوشحال!
2 ساعت بعد خواهرزاده جان رمز ورود رو اشتباه ميزنه هزار بار!
الان دوباره من ناراحتم و گوشي خراب! فقط 70 چوق ناقابل خرج داره!
ولي به خودم ميگم چقدر بچه ايم! با يه آبنبات چوبي به اسم گوشي چه جرياني درست كردم برا خودم! گور باباش! به درك.
خدايا يه كم ظرفيتمونو زياد كن!