۲۱ مرداد ۱۳۹۰

سرگیجه

حلا که دارم پابان نامه می نویسم نمی دونم چرا همه چیز داره دوره سرم می چرخه! انگار دیروزه که با امین قبادی اومدم انجمن احمدیان و دیدم! بعدش افتخارو و شریف و بناها! بحث های چند ساعته و...! هه لبخند میشینه به لبم وقتی یاد افطاری اول ورودی می افتم! یاد حرف های پسرا! نقشه هاشون برا زدن مخ دخترا و بلعکس! یاد فری کثافت لاس گاردن سنگر آقا رستمی عباس آقا یساره افرا آزمایشگاه وثوق و .. اهههه تظاهراتا رو بگو انتخابات بلندگو خریدیم نماز جماعت دم سر در! دماوند شمال اولین سفرمون خونه آرش زاگون ...
راستش یه چیزی داره خفم میکنه ! این اهنگ لایت هم که...

۱۶ مرداد ۱۳۹۰

دلتنگی

دلم برا وبلاگم تنگ شده! دلم برا خودم تنگ شده! دلم ....
آدم چی بگه وقتی صفحه شخصی تو فیلتر میکنن! اصلا بهتر اینطوری فقط برا خودم می نویسم!
اینجا راحتم نه facebook اه نه هیچ شبکه اجتماعی دیگه! اینجا سرزمین شخصی منه! بدون هیچ مهمان ناخونده!