۱۳ تیر ۱۳۸۹

پدر؛ پسر؛ شناسنامه

پدر:
مهندس معدن. بازنشسته. زیر آوار مانده 23 روز در زلزله رودبار 40 متر زیر زمین در معدن. پیر. خوشرو. قهرمان ملی.
پسر:
دکتر روانشناس. سرباز. عاشق. قصد ازدواج دارد. 50 میلون پول از پدر می خواهد.
پدر:
ندارم!
پسر:
با پوتین به سینه پدر میکوبد. چند لگد حواله شکم او میکند و برای چند روز پدر در بیمارستان طرفه بستری است!
شنانامه:
پدر امروز نام پسر را از شناسنامه خود حذف کرده است. پدر می خندد ومیگوید روان شناس ها همه دیوانه اند!
و من گیج گیج هستم مثل اخر فیلم در باره الی؛ مثل آخر فیلم هایی که همه چیز زیر سوال میرود. نکند او مریض یک روانشناس است!

۳ نظر:

  1. با پدره موافقم که همه روانشناسا دیوونن! یه کم دیر فهمیده تازه! من راهنمایی بودم که به این قضیه پی بردم! با اون مشاورهای خل و چل مدرسمون!( الان یادم افتاد یکی از دوستام که خیلی ماهه روانشناسی میخونه پس نمیگم همشون...اکثرشون دیوونن!)

    پاسخحذف
  2. عاشق؟ مطمئنی؟ یا حیوان؟

    پاسخحذف
  3. خدا همه رو شفا بده!
    الان همه دیوونه ایم!فرق ما با امین آبادیا اینه که تعداد ما بیشتره پس اونا اون توان ما بیرون!
    ولی این بنده خدا جدی باید اون توباشه!اما از اونجا که هیشگی سرجای خودش نیس این مسئلم حله!:)

    پاسخحذف