۲۵ خرداد ۱۳۸۹

برادر

شکمت را به جلو نده، دستت را به کمر نزن و با تکبر بر روی خیابان های شهرم راه نرو من هم صاحب این شهرم!
به چه می نازی؟
به ریشت؟ بز از تو بلند ریش تر است!
به شکمت؟ گاو از تو چاق تر است!
به قدرتت؟ خر از تو قوی تر است!
اما نه تو از خر، خر تری!

۲ نظر:

  1. ای عجب این راه نه راه خداست
    زانکه در آن اهرمنی رهنماست
    راهروانی که درین معبرند
    فکرتشان یکسره آز و هواست
    ای رمه این دره چراگاه نیست
    ای بره این گرگ بسی ناشتاست
    دزد شد این شحنه بی نام و ننگ
    دزد کی از دزد کند بازخواست
    راه تو همواره به راه کج است
    دست تو هر شام و سحر بر دعاست

    پاسخحذف
  2. قشنگ بود!
    فکر می کنم به خاطر این این طوری شده که خودش رو حق می دونه و بقیه رو دشمن!! دشمن نظام و انقلاب و دین خدا. چون همیشه از دشمن ترسوندنش تا جاییکه برادران و خواهران خودش رو هم دشمن می بینه. فکر و مغزش رو ازش گرفتن. مسخ شده. تا جاییکه به راحتی می تونه هم وطنشو بزنه.

    پاسخحذف