آنی بود, درها وا شده بود. برگی نه, شاخی نه, باغ فنا پیدا شده بود. مرغان مکان خاموش, این خاموش, آن خاموش. خاموشی گویا شده بود. آن پهنه چه بود: با میشی, گرگی همپا شده بود. نقش صدا کمرنگ, نقش ندا کمرنگ.پرده مگر تا شده بود؟ من رفته, او رفته, ما بی ما شده بود. زیبایی تنها شده بود. هر رودی, دریا, هر بودی, بودا شده بود.
اره واقعا اگه آدم ها بتونن با هم دیگه حرف بزنن همه مشکلات جنگها و دلخوری ها حل می شه. بیچاره فردوسی 30 سال زحمت کشیده ولی کسی قدر زحماتشو نمی دونه!
پاسخحذفآنی بود, درها وا شده بود.
پاسخحذفبرگی نه, شاخی نه, باغ فنا پیدا شده بود.
مرغان مکان خاموش, این خاموش, آن خاموش. خاموشی گویا شده بود.
آن پهنه چه بود: با میشی, گرگی همپا شده بود.
نقش صدا کمرنگ, نقش ندا کمرنگ.پرده مگر تا شده بود؟
من رفته, او رفته, ما بی ما شده بود.
زیبایی تنها شده بود.
هر رودی, دریا, هر بودی, بودا شده بود.