چندوقت بود از شریعتی خبری نبود،دلمون تنگ شده بود. فقط خدا کنه زیاد دیدن ، درد رو برامون عادی نکنه، یعنی یه رفلکس روانیه که ذهن بعد از مدتی دردها رو برات عادی میکنه تا بتونی با آرامش زندگی کنی،در نهایت این نفس دنبال آرامشه! درد بی دردی علاجش آتش است.
من خیلی وقتا به این قضیه فکر کردم ولی به نتیجه عکس رسیدم! من ترجیح میدم وانمود کنم کورم!چون دوست ندارم تصویر نسبتا خوبی که از بعضی آدما یا موقعیت ها تو ذهنمه از بین بره.آره!دقیقا!"گول زدن" خودمون!هزینه دیدن این روزا خیلی گرونه مثل خیلی چیزای دیگه. البته در مسایل اجتماعی که احتمالا منظور دکتر بوده بحث فرق میکنه
چندوقت بود از شریعتی خبری نبود،دلمون تنگ شده بود. فقط خدا کنه زیاد دیدن ، درد رو برامون عادی نکنه، یعنی یه رفلکس روانیه که ذهن بعد از مدتی دردها رو برات عادی میکنه تا بتونی با آرامش زندگی کنی،در نهایت این نفس دنبال آرامشه!
پاسخحذفدرد بی دردی علاجش آتش است.
واقعا همين طوره.
پاسخحذفمن خیلی وقتا به این قضیه فکر کردم ولی به نتیجه عکس رسیدم! من ترجیح میدم وانمود کنم کورم!چون دوست ندارم تصویر نسبتا خوبی که از بعضی آدما یا موقعیت ها تو ذهنمه از بین بره.آره!دقیقا!"گول زدن" خودمون!هزینه دیدن این روزا خیلی گرونه مثل خیلی چیزای دیگه. البته در مسایل اجتماعی که احتمالا منظور دکتر بوده بحث فرق میکنه
پاسخحذفاما خیلیا هستن که این کوری رو تحمل میکنن.
پاسخحذفتحمل که چه عرض کنم!
لذت میبرن انگار
عادی شدن هم یه جور کوریه!!
پاسخحذفخدایا برهان مارا از شاید بلا!